معرفی کتاب آیا فقط من اینطوریام؟
https://youtu.be/0pPKEcfSkcQ
Oğlan oğlan, boynuma dolan
Oğlan oğlan, boynuma dolan
Kollarım sana yastık, saçlarım yorgan
Ne güzel oğlan, yalabik çoban
ای پسر! ای پسر! بیا دور گردنم بپیچ (من را در آغوش بگیر)
تا ساعدهایم برای تو بالشت و موهایم برایت لحاف بشوند.
تو چه پسر زیبایی هستی. تو چه چوپان خوبی هستی.
Oğlan oğlan, kalk gidelim
Oğlan oğlan, kalk gidelim
Sigaranı, fenerini yak gidelim
Ne güzel oğlan, yalabik çoban
ای پسر! پا شو برویم.
سیگارت را و چراغت را روشن کن تا برویم.
تو چه پسر زیبایی هستی. تو چه چوپان خوبی هستی.
Oğlana yaptırdım fil dişli tarak
Oğlana yaptırdım fil dişli tarak
Tara kâkülünü, bir yana bırak
Ne güzel oğlan, babası çoban
پرای پسر شانهای از دندان فیل درست کردم.
کاکلت را شانه بزن و به یک طرف رها کن.
تو چه پسر زیبایی هستی. تو چه چوپان خوبی هستی.
در آغاز من با خودم روراست بودم. بعدتر آدمهای دوروبرم باعث شدند یک نقاب جلوی صورتم بگیرم.
این به نظر من اشکال زیادی نداره. مشکل جاییه که بلد نیستی یک نقاب بر چهرهٔ خودت بگیری ولی اصرار داری حتماً این کار رو بکنی. نتیجه برای من این بود که دیگه با خودم هم روراست نبودم. دیگه خود حقیقی خودم رو نمیشناختم.
خیلی خیلی خیلی بعدتر یعنی چند مدت پیش تصمیم گرفتم کاری برای این بکنم و یعنی با خودم روراست باشم. با توجه به این که تلاش برای گرفتن یک نقاب جلوی دیگران باعث شد از خودم دور بشم، حالا حدس میزنم اگر در برابر دیگران شفافتر باشم به خودم هم نزدیکتر خواهم شد.
همیشه دیگران باعث شدند احساس کنم از درون زشتم. الان دیگه واقعیت رو نمیدونم. شاید زشت باشم.
بههرحال میخوام چیزهایی رو که همیشه مثل راز برای خودم نگه میدارم و باعث میشه حس کنم فقط منم که این رازها رو دارم بیام و اینجا بگم. چیزهای باحالی نیستند.
من نمیدونم آیا میتونم این کار رو بکنم؟ آیا میتونم این بار بهسادگی بنویسم؟ در واقع همین که الان این سؤال رو از خودم میپرسم یعنی شک دارم و حدس میزنم پاسخ منفی باشه. ولی تلاش خودم رو میکنم. دستکم فردای زندگی به خودم نگم تلاش نکردم.
یهو به این نتیجه رسیدم که میتونم تا حدی شفافتر باشم و دیگه «باکلاس» نباشم. اینطوری شاید بتونم دیگران رو هم خوشحالتر کنم.https://koyu.space/@coldnight